کل عقل بوصلکم مدهش


کل خد ببینکم مخدش

مست گشتم ز طعنه و لافش


دردیش خوشتر است یا صافش

بصر العقل من جلالتکم


مثل الترک عینه اخفش

کر شوم تا بلندتر گوید


هر که او دم زند ز اوصافش

شارب الخمر کیف لا یسکر


صاحب الحشر کیف لا ینعش

زان دمی کو دمید در عالم


گشت پرگل ز قاف تا قافش

مسکن الروح حول عزته


مسکن لیس فیه یستوحش

اندرآید سپهر تا زانو


چو کشد بوی مشک از نافش

من اتاه الی الخلود اتی


و انتهی من مکانه المرعش

جان برید از جهان و عذرش این


کالفتی یافتم ز ایلافش